آب دهنت را افتاد؟

غذا، فرهنگ، سلامتی، و تفریحی به نام آشپزی

آب دهنت را افتاد؟

غذا، فرهنگ، سلامتی، و تفریحی به نام آشپزی

خدا رو شکر که هنوز زنده ام...

فروباشی روانی انواع زیادی دارد، آنقدر که سخت می توانید علتی برای آن بیدا کرد. ولی چیزی که خوب ملموس است این موضوع است که تقریبا در همه موارد این شکست از بیرون سیستم شخص و به شکل ایجاد جنگهای روانی و اگر به انرڑی معتقد باشید به شکل مبادله ویراگرانه نوعی از انرڑی صورت می گیرد.

این موضوع را  من باید خوب بدانم. حدود ۲ سال است با این قضیه کشتی می گیرم. اول فکر کردم به خاطر عاشق شدنمه ولی بعد یک یکسال فهمیدم که تنها مایه آرامش من این عشق است و نیروی ویرانگر اعصاب تحت مدیریت عده ایی که هدفشان کشاندن من به روسبی گری است، می باشد. این عده از حسادت یک مشت دختر بچه نسبت به من استفاده و از  آنها بر علیه من و به نفع منافع خودشان استفاده می کنند. همچنین از عشق کودکانه یک مشت بسر نوجوان. هر چه هست این ها گروهکی یا حتی نهضت عملگرایانه خاصی در دنیا هستند که عقاید فوق اهتجاری دارند. 

من به خاطر این بیماری اعصاب قرص هایی می خورم که عوارض وحشتناک مثل، یبوست، از دست دادن حافظه، بی حالی، ابریزش بزاق دهان، و بیشتر از۱۰ تای دیگر دارم.

امروز هم برای آزمایش خون صبح زودتر از همیشه بیدار شدم  ، همراه بابا جون رفتیم آزمایشگاهی خیلی دور از خانه مان. نتیجه آزمایش را باید به مطب دکترم- که توی ۱ ماهی که بیمارستان  بودم دکترم بود-ببرم. 

کشتی، کوه، رویا



از کتاب سفر زیارتی نوشته پائولو کوئیلو:


۱- برای بی بردن به ارتفاع یک کوه، نیازی به بالا رفتن از آن نیست.


۲- هنگامی که کشتی در بندر است، جایش امن است، اما کشتی ها را برای این کار نساخته اند.


۳- تو عاملی را تغذیه می کنی که بسیار مهم است: رویاهایت را.

شما نمی دونید...

بعضی از روزها هستند که ماجرا دارند ،ولی چون همسویی با یک هدف یا تعیین خاص  و جهتی مشخص نیستند به نظرم بهتر است زیاد مورد کاووش قرار نگیرند. 

مثلا که امروز در جمعه بازار، دل به یک گیره سر دادم که به شکل کلاه فرانسوی کوچولو و قرمز رنگ بود. دفعه اول چون بول نداشتم و مادرم هم طبق معمول از خریدن چیزی برای من طفره داد، ناچار از کنارش گذاشتم. یک ساعت بعد وقتی دوباره به آن قسمت رفتم ، این بار با بدرم که هر چیزی بخوام برام می خرد رفتیم آنجا و دیدم یک خانم چادری در حال معاینه کردن گل سر- و بعد از اینکه فهمید من هم  خریدار آن هستم مشغول چونه زدن برای قیمت شد- بلاخره آن را خرید و برد. 


ساده ولی به سادگی دریا



از کتاب رفیق اعلی از کریستیان بوبن:


۱- شاید عاشق نمی شویم مگر برای آنکه سرانجام زبان به سخن گفتن بگشاییم. 


۲-زیبایی از عشق بدید می آید ، عشق از توجه. توجهی ساده به سادگان، توجهی ناچیز به ناچیزان، توجه ای زنده به تمام زندگی و زندگان.


۳- دوستت داشته ام. دوستت دارم، دوستت خواهم داشت. برای زاده شدن تنها جسم کافی نیست، این کلام هم لازم است.

غذای امروز



دلمه کلم

زمان آماده کردن مواد: 20 دقیقه

زمان پخت : 50 دقیقه

زمان خیساندن: 30 دقیقه

سختی: *

برای 4 نفر

مواد لازم:

1 عدد کلم پیچ

برای مواد داخل:

50 گرم برنج

100 گرم پیاز

1 قاشق غذاخوری نمک

پودر فلفل

1 قاشق چایخوری شوید

1 قاشق چای خوری تره

250 گرم گوشت بره چرخ کرده




 


طرز تهیه:

برگه های بیرونی کلم را بکنید و کلم را 10 دقیقه در آب در حال جوش بپزید و بعد آن را در ظرف یخ بگذارید. برنج را 30 دقیقه در آب بخیسانید

کلم را ابکش کنید و برگهای آن را بکنید. برگها را روی میز کار پهن  و صاف کنید و از قسمت خط وسط آن ببرید.

پیاز را پوست کنده و خرد کنید و با برنج آبکش شده مخلوط کنید. نمک و فلفل بزنید و آن را با دست ورز دهید. سبزی های خردشده را اضافه کنید

گوشت چرخ کرده را اضافه کنید و باز هم با دست ورز دهید

با مایه گوشت، شکلهای سوسیس بسازید و آن را در برگ کلم واشده بگذارید و بپیچید

دلمه ها را در 200 میلی آب برای 40 دقیقه بپزید. آنها را در بشقاب سرو کنید