رذل از آندره ڑید
۱- در بیست و ۵ سالگی تقریبا هیچ چیز جز ویرانه ها و کتاب ندیدم و از زندگی هیچ اطلاعی نداشتم.
۲-احساسات جدید و بی سابقه ای در من ایجاد شد، نیروهای دست نخورده و فراموش نشد که تازگی مرموزی داشتند، در من بیدار می شوند.
۳-بس اما وحشت من از چه بود؟ از اینکه زندگی را دوست می داشتم.